درک این مفهوم بسیار ساده است، اقیانوس قرمز جایی است که امروزه تمام صنایع در آن قرار دارند. یک بازار مشخص، رقبای مشخص و یک روش معمول برای اداره کسب و کار در هر صنعت مشخص. پژوهشگران به آن اقیانوس قرمز می گویند، مشابه یک اقیانوس پر از کوسه که در آن کوسه ها برای بدست آوردن یک طعمه با هم می جنگند.آیا این رفتار بسیار شبیه آنچه که امروزه در صنایع می بینیم نیست؟
اقیانوس آبی،در طرف دیگر، آرام،صاف، دارای طعمه های فراوان و رقابت اندک و یا حتی بدون رقابت است.این جاییست که هر کسی دوست دارد در آنجا باشد و شما هم میتوانید یک اقیانوس آبی برای خود داشته باشید. برخی اقیانوس های آبی معروف را در نظر بگیرید که به وسیله دپارتمان پلیس نیویورک،خطوط هواپیمایی جنوب شرق، سیرک آفتاب ، شرکت بادی شاپ و.. به وجود آمده اند. این سازمان ها اقیانوس آبی خود را ساخته اند پس شما نیز میتوانید.
در ذیل تفاوت های میان اقیانوس های آبی و قرمز را می بینید:
1.تمرکز روی مشتریان فعلی در مقایسه با تمرکز روی غیرمشتریان: در اغلب صنایع تلاش اندکی برای جذب مشتریان جدید به درون صنعت وجود دارد، بدین ترتیب تمرکز روی مشتریانی است که در حال حاضر در صنعت مشغول خرید هستند. درحالیکه اقیانوس آبی بر تلاش برای افزایش اندازه کسب و کار بواسطه جذب مشتریانی که تاکنون در آن خرید نکرده اند متمرکز است.
2. رقابت در بازارهای فعلی در مقایسه با خلق بازارهای بدون رقیب: در واقع بازارهای فعلی شامل تمام مشتریانی است که در حال حاضر در صنعت مشغول انجام کسب و کار هستند.چه در حال انجام کسب و کار با شما باشند و چه با رقبای شما.اگر کسی برنده یک مشتری شود دیگری آن را از دست خواهد داد یعنی برای برنده شدن یک مشتری ، دیگری حتما بازنده خواهد بود.در بازار های بدون رقیب تنها یک برنده وجود خواهد داشت و آن شما هستید! در واقع رقیبی وجود نخواهد داشت، چون یا در مورد آن اطلاعی ندارد یا نمی داند چگونه باید رقابت کند! البته مسلماً رقبا تلاششان را خواهند کرد اما اگر شما مسائل را به روش استراتژی اقیانوس آبی انجام دهید، آنها برای مدت طولانی موفق نخواهند بود. به عنوان مثال سیرک آفتاب را در نظر بگیرید؛ ۱۵۰ شرکت در تلاش بودند تا با آنها رقابت کنند اما همگی از گردونه رقابت خارج شدند.
3.ضرب و شتم در رقابت در مقایسه با بی معنی کردن رقابت : رقابت بی معنی خواهد شد زیرا رقبا نمی توانند ایده ها را در جهت رسیدن به یک موفقیت اقتصادی هدایت کنند. به خاطر داشته باشید کل نظریه ای که استراتژی اقیانوس آبی مطرح می کند این است که شما باید ارزش ها را افزایش داده(خلق ارزش کنید) و هزینهها را کاهش دهید.اگر این کار را انجام دهید کسی توان رقابت با شما را نخواهد داشت.
4.بهرهبرداری از تقاضای موجود در مقایسه با ایجاد تقاضای جدید: شما ارزش زیادی خلق می کنید به طوری که مشتریانی را جذب خواهید کرد که تاکنون هیچگاه درصدد ورود به بازار شما نبوده اند.
5.اگر به استراتژیهای رقابتی مایکل پورتر دقت کنید متوجه می شوید که تنها 2 استراتژی برای انتخاب دارید؛ ارزش و یا کاهش هزینه.یعنی شما نمی توانید هر دو استراتژی افزایش ارزش و کاهش هزینه را با هم داشته باشید.اما کیم و مابورن این مفهوم را تغییر داده و عنوان نمودند که شما میتوانید هم افزایش ارزش و هم کاهش هزینه را از طریق توسعه ابزارهای مناسب برای انجام آن داشته باشید.در حقیقت اگر شما مبادله ارزش هزینه را از یکدیگر تفکیک نکنید رقبا به آسانی ایده ها و کارهایی که شما مشغول انجام آن هستید را تکرار خواهند کرد و یکبار دیگر اقیانوس شما بسیار قرمز خواهد شد.
6.ساماندهی سازمان از طریق ایجاد تمایز و یا کاهش هزینه در مقایسه با ساماندهی سازمان از طریق ایجاد تمایز و کاهش هزینه: شما نمی توانید در مورد ایجاد تمایز و پایین آوردن هزینه ها فقط حرف بزنید، بلکه باید تمام گوشه و کنار سازمان و فرآیندهای کاری خود را به دقت بررسی کنید تا بتوانید هزینه های اضافی را یافته و آن ها را حذف نمائید. چون سازمان باید در این راستا پیش برود که هر آنچه خلق ارزش نمیکند باید کاهش داده شده و یاحذف شود .
منبع:
https://www.linkedin.com/pulse/blue-ocean-vs-red-strategies-6-major-differences-bull-khanlari